لعوة. [ ل َع ْ وَ ] (ع ص ) تأنیث لَعو. (منتهی الارب ): کلبة لَعْوَة و ذئبة لعوة؛ ای حریصة؛ سگی حریص و گرگی حریص . || سگ ماده . (منتهی الارب ). || (اِمص ) سیاهی گرداگرد سر پستان . (منتهی الارب ). سیاهی . (مهذب الاسماء). || لعوةالجوع ؛ تیزی و شدت گرسنگی . (منتهی الارب ). لعت نفسی ؛ غثت من الجوع . (از دزی ). || (اِخ ) ذولعوة، پادشاهی است از پادشاهان حمیر. (منتهی الارب ). رجوع به ذولعوة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.