لحب . [ ل َ ] (ع مص ) پاسپر کردن راه فراخ را و گذشتن در آن . و منه فی رسالة ام سلمة الی عثمان : لاتقف سبیلا کان رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم لحبها ای سلکها. || تیغ زدن کسی را. || نشان گذاشتن در چیزی . || به درازا بریدن گوشت را. || تابان گردیدن پشت اسب با اندک پستی . نسو شدن پشت اسب با اندک فرورفتگی . || باز کردن گوشت را از استخوان . (منتهی الارب ). گوشت از استخوان باز کردن .(زوزنی ). || برکندن پوست از چوب . (منتهی الارب ). پوست از درخت باز کردن . (تاج المصادر). || آرمیدن با زن . || روشن و فراخ گردیدن راه . || به زمین زدن کسی را. (منتهی الارب ). || به راه راست رفتن . (تاج المصادر). || بشتاب رفتن . (زوزنی ) (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.