لجب .[ ل َ ج َ ] (ع اِ)بانگ و فریاد. (منتهی الارب ). لجب العسکر؛ بانگ لشکر. (مهذب الاسماء). || (مص )بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ). بانگ کردن به انبوهی . (تاج المصادر) (زوزنی ). || پریشان و مضطرب شدن موج دریا. گویند: بحرٌ ذولجب ؛ اذا سمع اضطراب امواجه . (منتهی الارب ). تلجیب . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.