لبی . [ ل ُ ب َی ْی ] (اِخ ) ابن لبی صحابی است . (منتهی الارب ). لبی بن لبی ، الأول بموحدة مصغر و ابوه بموحدة خفیفة وزن عصا قال البخاری له صحبة روی عنه ابوبلج الصغیر و قال ابوحاتم الرازی کان یکون بواسط و قال هو و ابوحاتم بن حبان یقال ان له صحبة و قال ابن السکن لم نجد له سماعاً من رسول اﷲ (ص )و اخرج البخاری و ابن ابی خیثمة و الیغوی و ابن السکن من طریق محمدبن یزید الواسطی عن ابی بلج عن لبی بن لبا، رجل من اصحاب النبی (ص ) رأیته علیه مطرف خزاحمرسبق فرس له فحلله ببرد عدنی اختصره البخاری و قال ابن فتحون ضبطناه عن الفقیه ابی علی لبا بوزن عصا و ضبطناه عن الاستیعاب بضم اللام و تشدید الموحدة رأیته بخط ابن مفرج مثله و کذلک فی لبی - انتهی . و تبع ابن الدباغ اباعلی و کذا ابن الصلاح فی علوم الحدیث و خالف الجمیع ابن قانع فجعله مع ابی ابن کعب و قد اشرت الی وهمه فی ذلک فی حرف الالف . (الاصابة ص 4 و 3 ج 6).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.