لبابة. [ ل ُ ب َ ] (اِخ ) دختر عبداﷲبن عباس ، یکی از پردگیان ولیدبن عبدالملک . صاحب عقدالفرید آرد: و عن العتبی قال : کان عند الولیدبن عبدالملک اربع عقائل : لبابة بنت عبداﷲبن عباس و فاطمة بنت یزیدبن معاویة و زینب بنت سعیدبن العاس و ام جحش بنت عبدالرحمن بن الحرث . فکن ّ یجتمعن علی مائدته و یفترقن فیفخرن . فاجتمعن یوما فقالت لبابة: اما واﷲ انک لتسوینی و انک تعرف فضلی علیهن و قالت بنت سعید: ما کنت اری ان ّ للفخر علی مجازاً و انا ابنة ذی العمامة اذ لاعمامة غیرها. و قالت بنت عبدالرحمن بن الحرث : ما احب ّ بابی بدلا و لو شئت لقلت فصدقت و صدّقت . و کانت بنت یزیدبن معاویة جاریة حدیثة السن فلم تتکلم ؛ فتکلم عنها الولید فقال : نطق من احتاج الی نفسه و سکت من اکتفی بغیره ؛ اما واﷲ لوشأت لقالت انا ابنة قادتکم فی الجاهلیة و خلفائکم فی الاسلام . فظهر الحدیث حتّی تُحدّث َ به فی مجلس ابن عباس ، فقال : اﷲ اعلم حیث یجعل رسالته ! (عقدالفرید ج 7 صص 114 - 115).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.