لاکمالان . [ ک َ ] (اِخ ) از دیههای مرو است و مردم آن به سلامت صدر و کودنی و قلت تصور مثلند. یاقوت گوید: و قد جاء ذکرها (ای ذکرهذه القریة) فی مناظرةبن راهویه والشافعی فی کری رباع مکة فجوزه الشافعی و قال اما بلغک قول النبی صلی اﷲعلیه و سلم ؛ و هل ترک لنا عقیل من رباع . فلم یفهم اسحاق بن راهویه کلامه و التفت الی من معه من اهل مرو فقال لاکمالانی و فی روایة مالانی و هما قریتان بمرو ینسب اهلهما الی الغفلة فناظره الشافعی حتی فهمه کلامه واقام الحجة فی قصة فیها طول فکان اسحاق بعد ذلک یقبض علی لحیته و یقول و احیائی من الشافعی یعنی ما تسرّع الیه من القول و لم یفهم کلامه . (معجم البلدان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.