لاقطالنحاس . [ ق ِ طُن ْ ن ُ ] (ع اِ مرکب ) سنگی اغبر رنگ است مس و روی و برنج را بخود کشدو اگر بوزن دانگی از آن برده درم مس گداخته نهند آن را برنگ زر گرداند و آن رنگ بدشواری از او بیرون رود. و اگر مسحوق آن بسنگ و وزن جوی به آب و شیرینی و شربت کرده بصاحب صرع دهند صحت یابد. (نزهةالقلوب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.