لاشار. (اِخ ) موضعی در حدود مکران . صاحب مرآت البلدان گوید: گرمسیراست و لیکن هوای آن نسبت به مکران بهتر است . پیپ ، ضابطنشین آنجا است و قلعه ٔ مخروبه ای از قدیم دارد. ازآب قنات زراعت کنند. چهار رشته قنات آباد و سه رشته خراب دارد و مشتمل است بر مزارع مفصله (کویج یکرشته قنات دارد) (کردهان قلعه ٔ مخروبه و دو رشته قنات دارد) (قلعه ٔ آب کاه مخروبه و آبش رودخانه است ). محصولات شتوی ، غله . صیفی ، ذرّت . و باقلا. اشجار: نخل ؛ هلوی سیاه . رز، انجیر و سیب . شکار: در جلگه آهو و در کوهستان شکار کوهی : کبک و تیهو. ملبوس : کرباس و شال پشم است . جمعیت آنها هزار و چهل خانه وار: (پیپ صد خانوار)(کویج هفتاد خانوار) (کردهان سی خانوار) (قلعه ٔ آب کاه دویست خانوار) (ایلات که در صحرای لاشارک سکنی دارند پانصد و پنجاه خانوار). (مرآت البلدان ج 1 ص 280).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.