قیصوم . [ ق َ ] (ع اِ) نوعی از برنجاسب است که بوی مادران باشد. (برهان ). برنجاسف است و آن از اسپرمهاست . (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). شاه بابک . شاه بانگ . جمسفرم بری . برترف . شجره ٔ ابراهیم . شجره ٔ مریم . (یادداشت مرحوم دهخدا). گیاهی است و آن بر دو قسم است : نر و ماده . اطراف آن گیاه سودمند است و دارای شکوفه ای است طلائی و سخت تلخ و برگهایی چون سداب و میوه ای چون دانه ٔ آس و بسیار خوشبو که در معالجات به کار رود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: فلان یمضع الشیح و القیصوم ؛ درباره ٔ کسی که خالص در بدویت باشد. (از اقرب الموارد از اساس اللغة). مشک چوپان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.