قیاس گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) قیاس کردن . مقایسه کردن . سنجیدن . اندازه گرفتن :
قیاس از درختان بستان چه گیری
ببین شاخ و بیخ درختان دانا.
ز تاریخها چون گرفتم قیاس
هم از نامه ٔ مرد ایزدشناس .
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر.