قوبة. [ ق ُ وَ ب َ ] (ع ص ) مقیم و خانه نشین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). گویند: فلان ملی ٔ قوبة؛ ای ثابت الدار مقیم و این را درباره ٔ کسی گویند که از منزل بیرون نرود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || زن موی سترده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (اِ) بیماری قوباء. (اقرب الموارد). رجوع به قوباء شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.