قلة. [ ق ِل ْ ل َ ] (ع اِمص ) کمی . ضد کثرت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و گاهی از آن نفی و عدم اراده کنند چنانکه از: اقل رجل یقول کذا. (اقرب الموارد).
-جمعِ قِلَّة؛ (اصطلاح صرفی ) جمعِ قِلَّة در عربی چهار وزن دارد: اَفْعال ، اَفْعُل ، اَفْعِلَة، فِعْلَة. رجوع به «شرح نظام » شود. || فسره یا لرزه ازخشم یا طمع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
|| قلة الکتف الیمنی و قلة الکتف الیسری ؛ عبارت است از آن موضع که شانه بچنبر گردن پیوسته است . وبعضی اصحاب تشریح گفته اند که آن استخوان دیگر است غیر از کتف و چنبر گردن و این استخوان غیر انسان را نیست . (بحر الجواهر). استخوان سر کتف که بعض از اصحاب تشریح قلة الکتف گویند، دوپاره است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). این موضع از کتف را که با چنبر کردن پوسته است به تازی قلة الکتف گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.