قلابه . [ ق َل ْ لا ب َ / ب ِ ] (اِ) خار آهنی خمدار که بدان شکار ماهی کنند. مأخوذ از قلب به معنی برگردانیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به قلاب شود. || زنجیر. || حلقه ٔ زنجیر. (ناظم الاطباء). || گلی از زر یا سیم یا فلزی دیگر مرصع به جواهر یا ساده که دو سوی روبند زنان را از پشت به هم می پیوست . (یادداشت مؤلف ). || قبضه و دسته . || قلاب نر و ماده (ناظم الاطباء)، و آن نوعی است از تکمه . || سرخواره . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.