قفطان . [ ق َ / ق ُ ] (ع اِ) خفتان . دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: استعمال این کلمه از قرن 16 م . بالاتر نیست لیکن در سفرنامه ٔ ابن بطوطه چنین آمده است : و کنت اراه [ ابوعبداﷲ مدعو بخلیل ] لابساً جبة بیضاء قصیرة من ثیاب القطن المدعوة بالقفطان . (رحله ٔ ابن بطوطه چ مطبعه ٔ ازهریه صص 92-93).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.