قطاع . [ ق ِ ] (ع اِ) کازود و کارد که بدان جامه و چرم و مانند آن بُرند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درم . (منتهی الارب ). دراهم . (اقرب الموارد). || هنگام رسیدن خرما و انگور و جز آن و هنگام درودن آن . (منتهی الارب ): هذا زمن القطاع ، و یفتح ؛ ای زمن صرام النخل . (اقرب الموارد). || ج ِ قِطْع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قِطْع شود. || ج ِ قطیع، به معنی شاخی که از آن تیر سازند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قطیع شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.