قصیری . [ ق ُص َ را ] (ع اِ) نوعی است از اژدها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || استخوان پهلو نزدیک تهیگاه یا نزدیک چنبر گردن . (منتهی الارب ). هما قصیریان . || زیرین استخوان پهلو، یا آخر ضلع و کوتاهترین استخوان پهلو. || جهد و غایت : قصیراک ان تفعل کذا؛ ای جهدک و غایتک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || بن گردن . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.