قصب السبق . [ ق َ ص َ بُس ْ س َ ] (ع اِ مرکب ) به فاصله ٔ بعید یک نی به سرزمین استاده میسازند و سواران از دور به اتفاق یکدیگر به سوی آن نی یکبارگی اسبان دوانند اول کسی که از جمله ٔ سواران سبقت نموده آن نی را از همه پیشتر بردارد در همه ٔ سواران معززو ممتاز میگردد و از همه نقد مشروط میگیرد. (غیاث اللغات ). در عرب رسم است که پیکان نی را به زمین فروکنند و دو کس با هم گرو بسته اسپ را بتازند، هرکه آن نی را به نیزه از زمین کنده پیش بیندازد او برده باشد. و قصب ْ نی و سبق ْ پیشدستی . (آنندراج ) :
از ماه چهره ام قصب السبق برده بود
وَاکنون چو تار نوری گشته ست پیکرم .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.