قصارة. [ ق ُ رَ ] (ع اِ) سرای خُرد از دار که جز صاحبش داخل نشود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). خانه ٔ فراخ استوار، و گویند از خانه کوچک تر بود. (اقرب الموارد). || آنچه در پرویزن باقی بماند سپس ِ بیختن . || آنچه برآید از اسپست به اول کوفتن . || پوست روی دانه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || دانه ای که در کفه بماند بعدِ کوفتن . (منتهی الارب ). || ما سقی الربیع. (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.