قس . [ ق َس س ] (ع مص ) رنج دادن و آزردن به سخن زشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند: قسّهم قسّاً؛ رنج داد و آزرده کرد ایشان را به سخن زشت . (منتهی الارب ). || سخن چینی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). سخن چینی نمودن . (منتهی الارب ). || از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). در پی چیزی شدن و جستن آنرا. (منتهی الارب ). || تنها چرا کردن شتر. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || نیکو چراندن شتران . || نیکو راندن شتران . || خوردن : قس ما علی العظم ؛ خورد هرچه بر استخوان بود از گوشت و مغز آن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.