قت . [ ق َت ت ] (ع مص ) بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): قت ّ خشب ؛ برید آن را.(از ناظم الاطباء). قت ّ ثوب ؛ برید آن را. (از اقرب الموارد). || کم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): قت ّ چیزی ؛ تقلیل آن . (از اقرب الموارد). || اندک اندک فراهم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): قت ّ چیزی ؛ گرد آوردن چیزی را اندک اندک . (از اقرب الموارد). || آماده و مهیا ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || در پی رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): قت اثر کسی ؛ پابپا او را دنبال کردن . پیروی کردن از اثر کسی . (ازاقرب الموارد). || پنهان در پی کسی رفتن تا اراده ٔ او معلوم نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). قت ّ الی فلان ؛ در نهان دنبال کردن کسی را برای دانستن قصد وی . (از اقرب الموارد). || سخن چینی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): قت ّ حدیث را؛ نمامی کردن آن را یعنی رساندن سخن کسی بر جهت فساد و تباهی . (از اقرب الموارد). || دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || بوئیدن شبان بول شتر هیمازده را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): قت ّ راعی ؛ بوی کردن بول شتر مهیوم را تا بدان رهبری شود. (از اقرب الموارد). || روغن در گل پروردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.