قتلگاه . [ ق َ ] (اِ مرکب ) جای کشتن حیوانات . (آنندراج ): مضجع؛ قتلگاه در جنگ . (منتهی الارب ). مکان کشته شدن :
به قتلگاه وفا تا شهید او نشدم
دهان تیر بخندید و تیغ آب نخورد.
چون محبان دگر لب تشنه همراه حسین
کاش می بودم علی در قتلگاه کربلا.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قتلگاه . [ ق َ ] (اِ مرکب ) جای کشتن حیوانات . (آنندراج ): مضجع؛ قتلگاه در جنگ . (منتهی الارب ). مکان کشته شدن :
به قتلگاه وفا تا شهید او نشدم
دهان تیر بخندید و تیغ آب نخورد.