قتار. [ ق ُ ] (ع اِ) بوی عود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بوی بخور. (اقرب الموارد). || بوی دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بوی دود مطبوخ . (اقرب الموارد از مصباح ). || افزار دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بوی بریانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بوی استخوان سوخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.