قاچاق شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب )از قاچاق ترکی + شدن فارسی . در تداول کالائی بدون پروانه ٔ قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گذرنامه به کشوری . || قاچاق شدن کارمند دولت ؛ غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری . گریختن از خدمتی قانونی . قاچاق شدن سرباز؛ از خدمت نظام گریختن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.