قاسم قرمطی . [ س ِ ق ِ م ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی ، مکنی به ابومحمد و مشهور به قرمطی . یکی از رهبران و مبلغان قرامطه است . زرکلی گوید: کارهای رئیس بزرگ قرمطیان «زکرویه بن مهرویه » بدو محول بود. زکرویه او را به سال 293 هَ . ق . به شهرهای عراق اعزام داشت . در آنجا برای وی قبه ای بپا داشتند که درفشی سپید بر آن نصب بود و این شعار قرمطیان است . از یاران او در حدود یکصد اسب سوار از دروازه کنده به کوفه وارد شدند و جنگی میان ایشان و کوفیان درگرفت که به خروج اینان از آن شهر منتهی گردید و در بیرون شهر جنگ درگیر شد و قاسم با یاران خود به قادسیه عقب نشست و از این پس از وی خبری نیافتم ، گویا در جزو یاران زکرویه به سال 294 هَ . ق . کشته شده است . رجوع به تاریخ الامم والملوک طبری و کامل ابن اثیر درباره ٔ حوادث سال 293 و 294 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 5 و 6 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.