فکری . [ ف ِ ] (اِخ )اردوبادی . شخصی بی قید و شاعرمشرب است . فقیر او را ندیده ام ، ولی اشعار عاشقانه اش را بسیار دیده ام . این غزل لسانی را که گوید: «شب دور از او اجل رگ جانم گرفته بود»، تتبع کرده و این بیت آن را خوب گفته است :
تاری ز کاکل تو به دست رقیب بود
پنداشتم اجل رگ جانم گرفته بود.
این ابیات هم از اوست :
گفتی ز هجر می نهمت داغ بر جگر
صد داغ بر دل است مرا، این یکی دگر.
این مطلع هم که گفته رنگین است :
اگرم ز اشک گلگون شده لاله گون زمینها
نتوان شدن پریشان گل عاشقی است اینها.
فکری از شعرای دوره ٔ شاه عباس صفوی است .