فوق . (ع اِ) زبر نره . (منتهی الارب ). || راه نخستین . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) مرد درازبالا و مضطرب خلقت . || (اِ) سوفار تیر. (منتهی الارب ). شکاف سر تیر که در وتر قرار گیرد. (از اقرب الموارد). || گونه ای از سخن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شرم زن . (منتهی الارب ). || کرانه ٔ سر زبان و مفرج دهان و گشادگی آن . || مرغی است . ج ،افواق ، فُوَق ، فقی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.