فلمنک . [ ف ِ م َ ] (اِخ ) هلند. رجوع به هلند شود. || (ص نسبی ) هلندی . از مردم هلند. فلمنکی . || ساخته و پرداخته ٔ هلند. (فرهنگ فارسی معین ).
- الماس فلمنک ؛ الماس سرخ . الماس فلامک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فلامک شود. در زبانهای اروپایی ، فلمینگ . رجوع به فلمنگ شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.