فغفغ کردن . [ ف ِ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بریده بریده درد کردن . (یادداشت مؤلف ). دردهای کوتاه سخت و پی درپی با فاصله ٔ کم ، چنانکه کورک یا دمل نزدیک بسر باز کردن شود. (یادداشت مؤلف ). || در تداول عام فغفغ و هغهغ به معنی آواز گریه ٔ خفیف همراه با بغض بکار رود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.