فرواز. [ ف َرْ ] (اِ) چوب کوتاهی باشد بقدر دو بدست ، یعنی دو شبر و آن را در پوشش خانه ها بر فاصله ٔ چوبهای بزرگ نصب کنند و بوریا بر بالای آن گسترانیده ، گل و خاک ریزند و اندایند. (برهان ). || خانه ٔ تابستانی و بالاخانه . (برهان ). فروار. فرواره . در این معنی مصحف فروار است با راء مهمله . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به فروار شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.