فرشه . [ ف ُ ش َ / ش ِ ] (اِ) فرش . شیر حیوانات نوزاییده که فله نیز گویند. (انجمن آرا). فرش و آغوز و فله و شیر نوزائیده . (ناظم الاطباء). شیری است که با زرده ٔ تخم مرغ به آتش نرم بجوشانند تا غلیظ و شبیه به آغوز شود و در افعال مثل لباست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).آغوز. فله . ماک . زهک . (یادداشت به خط مؤلف ). فرش است که آغوز و فله باشد. (برهان ). رجوع به لبا شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.