فردخانه . [ ف َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) از: فرد عربی به معنی یگانه و تنها + خانه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). خانه ای باشد که مردم غریب از راه رسیده در آنجا فرودآیند. || خلوت را نیز گویند و آن خانه ای باشد که در خانقاه سازند یعنی چله خانه و آن خانه ٔ کوچکی باشدکه مردم در آن به چله نشینند. (برهان ) :
هر بیان آفتاب برهانی
هر سخن فردخانه ٔ جانی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.