فراهة. [ ف َ هََ ] (ع مص ) زیرک گردیدن . (از منتهی الارب ). سخت زیرک شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). حاذق و ماهر گردیدن . (از اقرب الموارد). زیرکی و استادی و نیک رفتاری . (آنندراج ). || نیک رو شدن ستور یعنی تیزرونده شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ). سخت زیرک شدن ستور. (مصادر زوزنی ). || به نشاط آمدن و سبک شدن . || صبیح گشتن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.