فأو. [ ف َءْوْ ] (ع مص ) زدن و شکافتن . || شکافتن سر به زخم شمشیر. (منتهی الارب ). رجوع به فأی شود. || (اِ) شکاف و فرجه میان دو کوه . || زمین سپرده ٔ نرم میان دو زمین سنگلاخ سوخته . || شیب . || جای فروشدن آفتاب . || تنگ جای وادی که به سوی جای فراخ رود. || ریگ توده ٔ گرد. || زمین مغاک نیکوخاک میان کوهها. || جای تابان و لغزان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.