غیلت . [ ل َ ](ع اِمص ) خدعه . ناگهان گرفتن و کشتن . (فرهنگ نظام ).کشتن ناگهانی . کشتن کسی بناگاه . رجوع به غیلة شود : و عبدالملک از غصه ٔ این حیلت و محنت این غیلت بی سامان شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 217). به حیلت و غیلت بدان رسانیدند که روزی بر قاعده ٔ مستمر برسم سلام بخدمت او رفتند ناگاه خبر وفات او از اندرون بیرون آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 404).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.