غیلة. [ ل َ ] (ع اِمص ) رضاع و شیردهی با جماع ، یا جماع بر حمل یا شیر، و منه الحدیث : «لقد هممت ان انهی عن الغیلة» و یقال : اضرت الغیلة بولد فلان ؛ یعنی غیلة بفرزند فلانی زیان رسانید و این را آنگاه گویند که مرد با وی در حال رضاع جماع کند. (از منتهی الارب ). نوع است از غالت تغیل غَیلا. اسم مصدر است از «اُستُغیلَت ِ المراءة»، گویند: هذا الصبی افسدته الغیلة. (از اقرب الموارد). || (اِ) ریه مانندی که شتر وقت مستی از دهن برآرد. (منتهی الارب ) شِقشِقَة. (اقرب الموارد). || مکر. (منتهی الارب ). خدیعة. (از اقرب الموارد). فریب . || (اِمص ) قتل و کُشش ناگهانی . (منتهی الارب ). اغتیال . (اقرب الموارد). اسم از اغتیال . (منتهی الارب ). یقال : قتله غیلة؛ یعنی بفریب بجایی برد و کشت آن را (منتهی الارب )؛ یعنی او را فریب داد و بجایی برد و کشت . (از اقرب الموارد).
- قتل غیله ؛ کشتن بناگاه . کشتن ناآگاهان . کشتن بی آگاهی مقتول . فتک . ترور .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.