غیطل . [ غ َ طَ ] (ع اِ) گربه . (منتهی الارب ). سِنَّور. (اقرب الموارد). || درختان انبوه و درهم . (از منتهی الارب ذیل غطل ). درختان و گیاهان درهم و انبوه . (از اقرب الموارد). صاحب منتهی الارب و تاج العروس غیطل را به این معنی جمع غیطلة آورده اند. رجوع به غیطلة شود. || غیطل الضحی ؛ آخر چاشت ، یعنی آنگاه که خورشید در مشرق بشکل بودن وی در مغرب باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.