غژ. [ غ َ ] (اِمص ) نشسته به راه رفتن را گویند چنانکه اطفال و مردمان زمین گیر و شل به راه روند. (برهان قاطع). نشسته رفتن بود چنانکه اطفال و مردم مسن و لنگ روند. (جهانگیری ). در فرهنگ رشیدی و غیاث اللغات و بعض فرهنگهای دیگر امر بغژیدن ؛ یعنی به زانو و دست و سرین رفتن کودک آمده است . رجوع به غژیدن شود. || (ص ) کسی که نشسته راه رود، مانند کودک . || مردم شل و زمین گیر. (ناظم الاطباء). || (نف ) نعت فاعلی مرخم از غژیدن . غژنده . رونده .
- راست غژ ؛ راست رو. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ذیل غژیدن ).
- کژغژ ؛ کج رو. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ذیل غژیدن ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.