غوام . [ غ َ وام م ] (ع اِ) موهای سرکه پیشانی و قفا را فروگیرند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). قیاساً میتوان آن را جمع غامّة دانست ، ولی معنی مذکور صحیح به نظر نمیرسد. در اقرب الموارد آمده : غم الشخص غمماً؛ یعنی موی پیشانی او دراز شد و پیشانی و قفای وی تنگ گردید. صفت آن اغم و مؤنث آن غَمّاء. ج ِ غُم ّ. گویند: هو اغم ّ الوجه و القفا - انتهی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.