غمیم . [ غ ُ م َ ] (اِخ ) رودباری است به دیار حنظله . (منتهی الارب ). وادیی است در دیار حنظله از بنی تمیم ، شبیب بن برصاء گوید :
الم تر أن الحی فرق بینهم
نوی بین صحراء الغمیم لجوج
نوی شطبتهم عن هواناو هیجت
لنا طرباً ان الخطوب تهیج
فأصبح مسروراً ببینک معجب
و باک له عندالدیار نشیج .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.