غمرة. [ غ َ رَ ](ع اِ) سختی فراهم آمدنگاه چیزی . ج ، غَمَرات ، غِمار،غُمَر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سختی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). دشواری . (دهار). سرگردانی و سختی . (مهذب الاسماء): غمرةالشی ٔ؛ شدته و مزدحمه . (از اقرب الموارد). تنگی و شدت . سختی مرگ . هر سختی که باشد. || انبوهی مردم . || گروه مردم پراکنده از هر جای . || بسیاری آب . ج ، غِمار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آب بسیار. (ذیل اقرب الموارد). || گرداب . (مهذب الاسماء) (تفسیر ابوالفتوح رازی ). || مجازاً بمعنی انهماک در باطل . (ناظم الاطباء). غفلت و جهل و حیرت و ضلالت . (تفسیر ابوالفتوح رازی ) : فذرهم فی غمرتهم حتی حین . (قرآن 54/23). || غمرة الموت ؛ سختی مرگ .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.