غلیجن .[ غ ُ ل َ ج ِ ] (معرب ، اِ)به لغت یونانی بمعنی پودنه باشد و آن نوعی از نعناع بود و معرب آن فودنج است . (برهان قاطع) (از آنندراج ). فوتنج ، و گاهی اغریا بمعنی ریحان زمین مشکطرا بدان افزایند. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). ظاهراً مصحف غلیخن یا غلیخون است . رجوع به غلیخون و پودنه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.