غلس . [ غ َ ل َ] (ع اِ) تاریکی آخر شب . (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ظلمة آخر اللیل ، تقول : رأیت منک غلس الظلام خیالاً. (اقرب الموارد). ج ، اَغلاس . (مهذب الاسماء). تاریکی آخر شب چون با سپیدی صبح درآمیزد، و آن همان است که به فارسی شبگیر گویند : و او را اعلام داد تا بگاهتر در غلس بیامد و در آن صفه زیر شادروان بنشست . (تاریخ بیهقی ).
خم روان کرده ز سحری چون فرس
کرده کرباسی ز مهتاب و غلس .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.