غطغطة. [ غ َ غ َ طَ ] (ع مص ) غطغطة بحر؛ جوشیدن موج دریا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن امواج دریا. (اقرب الموارد). || غطغطة قدر؛ خروشیدن و سخت جوش زدن دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به صدا آمدن و سخت جوشیدن دیگ . (اقرب الموارد). || غطغطة نوم ؛ چیره گردیدن بر کسی خواب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غلبه ٔ نوم بر کسی . (اقرب الموارد). || (اِ) حکایت کردن آوازی که قریب به بانگ سنگخوار باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). حکایة صوت یقارب صوت القطا. (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.