غسان . [ غ َس ْ سا ] (اِخ ) ابن عبید حسن (کذا)بن حفص اصفهانی . فقیه محدث و راوی کتاب جامع الصغیر سفیان ثوری است . (فهرست ابن الندیم ). صاحب لسان المیزان گوید: غسان بن عبید موصلی از ابن ابی ذئب و شعبه و گروهی روایت کرده است او از جمله ٔ ثقات و راوی جامع سفیان بود. رجوع به لسان المیزان ج 4 ص 418 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.