غرغر. [ غ ِ غ ِ ] (ع اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ). گیاهی بهاری و مطبوع است و جز در کوه نروید و برگ آن شبیه به برگ خزامی (خیری صحرائی ) و گل آن سبز است . (از تاج العروس ). || ماکیان حبشی . یا ماکیان دشتی . (منتهی الارب ) . ماکیان بیابانی . (مقدمةالادب ). ماکیان دشتی . (دهار). نوعی از مرغ خانگی باشدو آن در حبشه بسیار است ، و بعضی گویند مرغ صحرائی است . (برهان قاطع). نوعی از مرغ است ، بعضی گفته اند که آن مرغ خانگی است و گروهی برآنند که صحرائی است . (جهانگیری ). دجاج حبشه ، و گفته اند دجاج بری . (از اقرب الموارد). قرقاول . (ناظم الاطباء). غرغرة یکی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حُبَیش . رجوع به حبیش شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.