غائرة. [ ءِ رَ ] (ع اِ) تأنیث غائر. گرمگاه . (مهذب الاسماء). || نیمروز و میان روز. (منتهی الارب ). القائلة و نصف النهار. (تاج العروس ). || یقال بنی هذاالبیت علی غائرة الشمس ؛ اذا ضرب مستقبلا لمطلعها. و هو مجاز. (تاج العروس ). || (ص ) قروح غائرة؛ ریشهای دورتک . ریشهای گود افتاده .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.