عکوب . [ ع ُ ] (ع مص ) فراهم آمدن شتران بر حوض ، یا عام است . (از منتهی الارب ). ازدحام کردن شتران . (ازاقرب الموارد). انبوهی کردن شتر بر آب . (تاج المصادر بیهقی ). || ایستادن . (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بانگ وفریاد کردن . (از منتهی الارب ). || گرد آمدن پرندگان اطراف مرده . (از اقرب الموارد). || جوشیدن دیگ . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.