عویص . [ ع َ] (ع ص ، اِ) کار دشوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکی آن عویصة. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بیت و سخن دشوارمعنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شعرمشکل که استخراج معنی آن دشوار باشد. (از اقرب الموارد). || کلمه ٔ غریب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلمه ٔ غریب که فهم معنی آن دشوارباشد. (از اقرب الموارد). || بلای نیک سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داهیه و بلای شدید. (از اقرب الموارد). || خاک سخت . || جای درشت و بلند سنگریزه ناک . || نفس و روح . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || توانایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قوت . (از اقرب الموارد). || جنبش . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). حرکت . (اقرب الموارد). راههای آمدوشد روباه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طَرْق الثعلب . || عویص الانف ؛ آنچه اطراف بینی است . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.