عول . [ ع َ ] (ع اِ) بلندآوازی در گریه و فریاد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عولة. عویل . رجوع به عولة و عویل شود. || آنچه بر تو چیره باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنچه بر شخص چیره باشد. (ناظم الاطباء). || هرچه بدان مدد خواسته شود. || قوت و خورش عیال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || وای ، کلمه ای است مانند ویب و ویل . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هم مرفوع و هم منصوب خوانده شود، و نصب آن بعنوان نفرین و مذمت است و سیبویه گوید آن جز همراه کلمه ٔ «ویل » به کار نرود، مانند:ویله و عوله ؛ یعنی وای بر او. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.