عوف . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مالک بن ضبیعةبن قیس بن ثعلبة، از بکربن وائل ، مشهور به بُرَک . از سواران عرب در عهد جاهلیت بود. و برخی را عقیده بر این است که گوینده ٔ «لا حر بوادی عوف » از گفتار اوست ، ولی غالباً آن را گفته ٔ عوف بن محلم شیبانی دانند. (از الاعلام زرکلی از التاج و مرزبانی ). و رجوع به عوف (نام مردی است ...) و عوف (ابن ملحم ) شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.